شمارهٔ ۴۸۲


در وصل تو دیده بر زمین می‌دوزم

در باغم و از حسرت گل می‌سوزم

تو در نظر و من به خیالت مشغول

در وصل، طریق هجر می‌آموزم

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم