شمارهٔ ۵۵۷
عشقت ره دیوانه و فرزانه زده
این برق بر آشنا و بیگانه زده
از ناخن شانه، در سر زلف تو دل
چون دانه تسبیح بود شانه زده
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم