شمارهٔ ۵۶۶


شادم به دل خراب در ویرانه

مجنون‌شدن است باب در ویرانه

بی دیده دل از عشق شد آباد، که نیست

روزن طلب آفتاب در ویرانه

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم