شمارهٔ ۶۱۱
بی شعله، چو باده خود به خود میجوشی
غفلت به تو داده داروی بیهوشی
لعب هوست است ز عشق دور افکنده
ماند ز سبق، طفل ز بازیگوشی
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم