شمارهٔ ۱۵ - در تعریف باغ بحرآرا بر لب دریا


ز دریا باغ بحرآرا نمایان

چو از آیینه، عکس روی جانان

درین باغ از هوای تازه و تر

درختان را گذشته آب از سر

به بادش عطر گل را شوق پیوند

به خاکش خورده آب خضر سوگند

رطوبت در هوایش آنچنان عام

کزین پس، آب گردد باد را نام

ز هفت اقلیم باید انتخابی

که زیبد همچو کشمیرش خطابی

ز سرسبزی کس اینجا نیست نومید

دواند ریشه در گل، سایه بید

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم