مناجات شمارهٔ ۱۳۸
الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا بیش از خوف و رجاست اما آدمی بسبب دیدن مبتلاست، به ناز کسی است که از سبب دیدن رهاست و با خود به جفاست.
ای دوست بجملگی تو را گشتم من
حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن
گر تو ز خودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم