شمارهٔ ۱۰۸


بی تو از دردم آرمیدن نیست

وز توأم طاقت بریدن نیست

گر تو شمشیر میکشی ما را

زهرة آه بر کشیدن نیست

آه ما با نو کی رسد کانجا

باد را ممکن رسیدن نیست

بار در پیش چشم تست ای اشک

حاجت هر طرف دویدن نیست

خواستم بوسه از آن دهان نشنید

رسم خردان سخن شنیدن نیست

گفتمش از دهانت ای بت چین

چین در ابرو فکند و گفت کمال

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم