شمارهٔ ۱۴۱
در صف دلها غم تو صدرنشین است
مرتبه ناله از تو برتر ازین است
بر تو نه تنها منم فشانده دل و دین
داعیه این است هر کرا دل و دین است
کس نشود سیر گفته ای ز وصالم
خاصیت عمر ناگزیر همین است
هست سر فتنه در زمین سر زلفت
فتنه چه باشد بلای روی زمین است
عکس جمالت ز چین زلف توان دید
مطلع خورشید چون ز جانب چین است
مرگ رقیب آمد و هنوز جوان است
بخت جوان دارد آنکه با تو قرین است
گرچه ز غم پیر شد کمال برین در
پیر نباشد که در بهشت برین است
شعر منت گر بخاطرست که خوانی
چیست تأمل بخوان که سحر مبین است
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم