شمارهٔ ۴۵۰
سرو را هر که راست می گوید
قامت بار ماست می گوید
چون دهانت کجاست می گویم
چون دهانم کجاست می گوید
خبری ز آن میان چو می پرسم
عالم السر خداست می گوید
می کنند دل حدیث بوس و کنار
دل من هرچه خواست می گوید
چشم حیلت گرش بفتوى عشق
قتل عاشق رواست می گوید
ابرویش گفت فتنه کار من است
کج نشست و راست می گوید
آن رخ آورد خط به خون کمال
خال بر خط گواست می گوید
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم