شمارهٔ ۳۷
گفت فرهاد آقا به میر ولی
که رشیدیه را کنیم آباد
زر به تبریزیان بآجر و سنگ
بدهیم از برای این بنیاد
بود مسکین به شغل کوه کنی
که از موران کوه و دشت زیاد
لشگر پادشاه توقتمش
آمد و هاتف این ندا در داد
لعل شیرین بکام خسرو شد
کوه بیهوده میکند فرهاد
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم