شمارهٔ ۲۵
شمعی که به رخسار نکو بودی گرم
دید آن رخ و چون موم شدش آن دل نرم
پیش قد و چشم و خدمتش در بستان
نرگس ز حیا برآید و یرو از شرم
ارسال
سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم