شمارهٔ ۴۱


گفتم جانا گفت بگو گر مردی

گفتم مردم گفت که نیکو کردی

گفتم چشمم گفت بس این بی آبی

گفتم نفسم گفت مکن دم سردی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم