شمارهٔ ۴۴


گفتم قمرت گفت به چشمش گردی

گفتم شکرت گفت به چشمش خوردی

گفتم بازآ گفت که باز آرودی

گفتم مردم گفت کنون جان بردی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم