شمارهٔ ۳


عاقبت عصار مسکین مرد و رفت

خون دیوانها بگردن برد و رفت

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم