شمارهٔ ۶۳


نگارا زخم دل را مرحمش کن

ترحم بر هجوم ماتمش کن

شده بسیار بار درد و داغم

اگر داری سر یاری سر یاری کمش کن

سر بیگانگی دارد وصالت

خدایا با محبان همرهش کن

شده بر یوسف دل زندگی سخت

برون دیگر ز زندان غمش کن

دلا گر منزل آسوده خواهی

سراغ طره خم در خمش کن

شده (صامت) از این غمخانه دلتنگ

نگارا فارغ از این عالمش کن

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم