شمارهٔ ۵۴۴


هر کسی در سر ازینگونه هوسها دارند

که چوما چشم بقین و دل دانا دارند

شیوه اهل صفا هیچ ندانسته هنوز

خویشتن را همه صوفی وش و رعنا دارند

قول ایشان همه این کاهل یقینیم و شناخت

به خدا گر سر مونی خود از ینها دارند

محسن نشناخته و درد ندانسته که چیست

هوس عشق وصال و رخ زیبا دارند

و غافل از دل کشی خال و خط لاله رخان

برگ آشفته دلی و سر سودا دارند

با چنین مایه پستی که خود آن طالع راست

در دل اندیشه آن قامت و بالا دارند

عارفان واقف این نکته نگشتند کمال

خاصه این قوم که فهم سخن ما دارند

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم