شمارهٔ ۷۹


آنچه باید همه داری و نداری مانند

کس نگوید مه و خورشید به رویت مانند

اتفاق است که بیمثل جهانی لیکن

قیمت حسن تو صاحب نظران می دانند

عکس گل های رخ خویش در آیینه بین

تا ز اندیشه بستان و گلت بستانند

التفاتی نبود چشم خوشت را به کسی

بر سر خاک درت شاه و گدا یک سانند

بادها عطر فروشان سر زلف تواند

گرد گل های چمن بوی تو می گردانند

دیدهای باد بهاری که گل افشان گردد

مهربانان دل و جان بر تو چنان افشانند

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم