شمارهٔ ۲۲۰


گلستانی و ما مستان بویی

چه باشد گر بیایم آرزویی

چو از روی تو محروم است چشمم

سحرگه با صبا بفرست بویی

میان ما چو پیوندی ست جانی

فراغت دارم از هر ماه رویی

مراد خضر چون آب حیات است

به چشمش در نیاید آب جویی

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم