شمارهٔ ۱۲


در آرزوی تو شمع را جان به لب است

زان مرده و سوخته چو من روز و شب است

ای شمع رخ تو را دو صد پروانه

پروانه منم دست تو سوزد عجب است

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم