شمارهٔ ۳۸


گفتی که سرشکت ز چه معنی خون شد

خون نیست ولی با تو بگویم چون شد

در دیده من خیال رخسار تو بود

اشکم چو گذر کرد برو گلگون شد

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم