شمارهٔ ۷۰


تا نکند درد رخنه در دل انسان

راه نیابد در او محبت جانان

تا نزنی عقده بر سلاسل گیسو

جمع نبینی دل هزار پریشان

شرم کن آخر ز توبه های شکسته

چند نخواهی شدن ز توبه پشیمان

صبح منوّر چگونه چهره گشاید

تا نرسانی شب سیاه به پایان

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم