بخش ۶۷ - دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق


این طبیبان بدن دانش‌ورند

بر سقام تو ز تو واقف‌ترند

تا ز قاروره همی‌بینند حال

که ندانی تو از آن رو اعتلال

هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم

بو برند از تو بهر گونه سقم

پس طبیبان الهی در جهان

چون ندانند از تو بی‌گفت دهان

هم ز نبضت هم ز چشمت هم ز رنگ

صد سقم بینند در تو بی‌درنگ

این طبیبان نوآموزند خود

که بدین آیاتشان حاجت بود

کاملان از دور نامت بشنوند

تا به قعر باد و بودت در دوند

بلک پیش از زادن تو سالها

دیده باشندت ترا با حالها

سخنان دوستان
سخنی از دوستان برای این شعر وجود ندارد
از سخن شما دوست عزیز, خوشنود می شویم